بیماری ورم کبد😓😰😰😰😓😓🤕🤕
خانم ف. فرشچى به دنبال زايمان در هفت سال قبل مبتلاء به ورم كليه شده بود.
با وجود همهگونه داروهاى تجويز شده بالاخره بيمارى شدت يافته بيمار دچار اورمى، آلبومينورى و انورى گرديد، بنحوى كه مقدار ادرار در ۲۴ ساعت به حد يك استكان، وزن مخصوص آن ۱۰۰۲ و مقدار اوره آن به ۳ گرم رسيد. اطباى معالج يأس به او دادند. در اين وقت مرا به عيادتش بردند.
شرح حال 🤒😷🤒😷🤒😷🤒
بيمار دچار تشنجات شديد بهويژه در پاها بود هرچه مىخورد قى مىكرد. گاهى در خلاء معده نيز قی هاى پىدرپى صفراوى مىنمود. عصرها چند عشر تب مىكرد. دردى در ناحيه كليه و كبد و گاز در شكم داشت و نشانههاى شبيه به حصبه ديده مىشد. به علاوه در ادرار سيلندرهاى هيالن و گرانولو و هماتين و ۵/ ۴ گرم آلبومين بود. شكم توسط داروى «كالدسپات» روزى يكبار مختصرا اجابت مىكرد. كليه
ها به كلى از كار افتاده و جواب رد داده بودند و در مجموع بيمار دم مرگ بود.
معالجه اولیه 🔬💉🌡💊🔬🔬
براى بكار انداختن كليهها دستور تنقيه از شكر سرخ ۱۲، گز علفى ۱۰، تاجريزى ۴، گل پنيرك ۲ و گل خطمى ۲ ل دادم.
سپس دستور دادم آب خيارچنبر و شيره تخم آن را گرفته و متعاقبا آن را نيز تنقيه كنند تا جذب شده و تورم كليهها را كاهش دهد.
ضمنا دو استكان آب ترب در روز بتدريج و مقدارى هم از آب و شيره خيارچنبر به بيمار بنوشانند.
حولهاى را داغ كرده يك دقيقه در ناحيه كليهها گذارند تا آنها را تحريك نموده و وادار به كار نمايد. بعد ضماد به ناحيه گردهها و كيسه صفرا نهند.
براى رفع بىخوابى عصاره تخم گشنيز ۲، تخم كاهو ۳، خشخاش ۲ ل دهند.
نتیجه 👇👇👇
در نتيجه پيروى از دستورات شكم روان و ادرار زياد شد. مقدار اوره از پنج گرم هم تجاوز كرد.
پس از چند روز بىخوابى بيمار خوابيد و رنگش روشن شد.
روز بعد گفتم دستورات را به شرح زير اجرا كنند:✍️
۱- آب خيارچنبر و عصاره تخم آن را بنوشانند.
۲- محلول شكر سرخ ۲، تاجريزى ۴، بنفشه ۲، خاكشير ۲ و اكليل ۲ ل را تنقيه كنند.
۳- آب ترب، شربت قند، شربت آبليمو و كمى آب هندوانه بجاى خوراك به او دهند.
۴- خاكشير قندداغ بنوشانند.
رفتهرفته شكم باز شد. مدفوع همچون لجن و گل مايل به سياهى و متعفن دفع مىگرديد. روز سوم وضع بيمار بهتر شد. بهمين نسبت ادرار هم زيادتر و تا حد يك ليتر در روز رسيد. معده در اثر تنقيههاى يادشده و شيره خنك مركب از تخم خيار ۳، تخم خربزه ۳، تخم گرمك ۲ و تخم كدوى شيرين ۲ ل روزى چند بار كار مىكرد و گلوله هاى مدفوع سخت شده زيادى كه مدتها در شكم مانده بودند دفع مىگرديدند. به مرور حال بيمار خوب و تشنج و عوارض اورمى برطرف گرديد، ولى مقدار آلبومين رو به افزايش نهاد و تا ۱۸ گرم رسيد. علت اين ازدياد آلبومين آن بود كه در تخم كاهو نمك وجود داشت و آن را در آب جوش شيرهكشيده و به مريض مىخورانيدند. بااينحال در اثر استفاده از عصارهها مقدار اوره ادرار به ۱۱ و وزن مخصوص آن از ۱۰۱۲ تجاوز كرد. با به كار بردن مجدد دستورات قبلى آلبومين رو به كاهش نهاد. پس از ۱۵ روز حال بيمار بسيار خوب شد. ديگر عوارض اورمى در او چندان مشهود نبود. فقط در اثر خستگى و طول مرض و نقاهت زياد حال عصبى داشت. كثرت آمدورفت اطرافيان او را مبتلاء به گريپ كرد. تكتك سرفه مىكرد. رفتهرفته حال او دگرگون و حالت بهتزدگى به او دست
داده بود. بعد تب بالا رفت و ادرار كمى تيره و قرمز رنگ و يكباره بسيار كم شد. بيمار ديگر حرف نمىزد مگر بهندرت. علت را از ذات الريه دانستم. در اين موقع از آقاى دكتر محمد على غربى طبيب با استعداد و فعال كمك طلبيدم. ايشان هم در سينه راست او مركز ذات الريه را درك كردند. چند روزى تزريق پنىسيلين شد. اينبار سم ذات الريه سبب تحريك كليه و شدت اورمى گرديد و متأسفانه بيمار پس از ۲۱ روز به مرض ذات الريه درگذشت.
اين سرگذشت را صرفا از نقطهنظر روش درمانى اورمى نگاشتم. يادآور شوم كه در موقع بروز ذات الريه سرم گلوكزه به ميزان صد گرم و كامفر چند بار تزريق و نيز ويتامين C در اوايل و قبل از بروز ذات الريه داده مىشد
راز درمانی ج ۲
@shafayafteghan