سکته 😱😱
⚜️بیمار مرد۵۶ ساله ⚜️
🔹🔸🔹معاينه🔹🔸🔹
– اين مرد تنومند چهرهاى تيره داشت. مويرگهاى صورت و پيشانى و بخشى از گردن و گوشها در بيشتر جاها مجتمع و برجسته شده و رنگ ارغوانى مخصوصى به سيماى او داده بودند كه اين گواهى از خرابى كبد مىكرد. رنگ بدن بيمار هم كدر و تار بود و به سياهى مىگرائيد.😰😰
سينه بيمار خفه، جريان هوا در آن كم و آهنگ تنفس سطحى و ناقص بود. قلب ضعيف و گاه غير مرتب مىزد. نبض ضعيف و نرم بود. زبان باردار و شكم پرگوشت و نسبتا بزرگ بود بطورى كه تعيين حدود اعضاء و احشاء امكان نداشت. بيمار اظهار داشت:” در تابستان امسال كمكم احساس سنگينى نمودم. از آن هنگام روز به روز بر وزن و حجم من افزوده مىشود.
ازاينرو كار كردن و راه رفتن برايم دشوار شده بنحوى كه حتى قادر نيستم يك آفتابه آب را با خود تا چند قدمى ببرم. زيرا نفس يارى نمىكند و به تنگى مىافتد و قلب نيز دچار تپش مىشود.😥😥😥
معده روزى يكبار بسختى كار مىكند. دستها خارش دارند و جوشهاى ارزنى شكلى پديدار مىگردند. سرفه خشك هم مىكنم. مخصوصا در شبها كه گاه حمله وار است.💢💢
چندى پيش بسرماخوردگى دچار شدم در نتيجه دردى در گوش ايجاد شد. در همين ضمن بهنگام شب شام سردى از قبيل سركه و ماست خوردم. در نتيجه در حين خواب قسمت چپ صورتم فلج و كج گرديد. پلك پائين از حركت بازماند و اينك هيچ بسته و باز نمىشود.😱😱😱
با دست پلك پائين را بالا مىبرم تا چشم بسته شود. همچنين با دست بايد آن را پائين آورم تا باز شود. بواسطه كجى صورت جويدن غذا برايم زحمت دارد. دهان خشك است.⚡️⚡️
چندى است كه بينى هم خشك شده و رطوبتى ندارد. سرم سنگين است كمى درد دارد كه ناشى از خستگى بينى چپ و بسته شدن راه مجارى آن مىباشد.”🤕🤕🤕
علت بيمارى را از سوء مزاج ارثى فهميدم كه موجب خرابى كبد و خستگى ساير احشاء و اعضا و كندى و بطالت در اعمال و افعال آنها گرديده و مآلا انواع سموم و اوره را در بدن مجتمع ساخته است.😨😨😨
⚜️⚜️ درمان⚜️⚜️
در اينجا لازم بود نخست دفع سموم از راه روده و كليه ها شود تا خون تصفيه گردد. سپس باصلاح مزاج پرداخته شود. ازاينرو كپسولى مركب از صبر زرد ۲۰ سانتىگرم و جوششيرين ۴۰ سانتىگرم تجويز كردم كه روزى ۲ عدد ميل كند. همچنين دستور دادم روزانه دو استكان آب ترب بنوشد.🔵🔵🔵
در نتيجه پيروى از اين دستورات مزاج لينت يافت و روزى دو سه بار عمل مىكرد. ادرار نيز نسبتا زياد گرديد. جهت مرمت و اصلاح كليهها حب ارمنى مركب هم داده شد.🔱🔱
بيمار هر روز به مطب مىآمد. پنبه آغشته به روغن احمديه را به بينى او مىگذاشتم، بتدريج ترشح آب بينى شروع و در نتيجه سردرد مرتفع شد. بديهى است اين امر خود كمك زيادى در اصلاح صورت و سنگينى سر و رفع فلج نمود. زيرا مقدارى از رطوبت سر و صورت از اين راه دفع شد.🙂🙂
در اثر استفاده از اين داروها روز به روز از وزن و حجم بيمار كاسته گرديده و بهمين نسبت بهبودى مىيافت. (ضمنا چون به بيمارى چشم نيز مبتلا بود به چشمپزشك نيز مراجعه نمود) رنگ بدن روشنتر مىگشت. لكههاى گلگونى كه در صورت و گونه و نقاط ديگر چهره او بود كمكم كمرنگتر مىشدند و به تناوب بعضى محو مىگرديدند و خبر از بهبودى و اصلاح جگر مىدادند.
بيمار حب ارمنى مركب را پس از چند روز ترك نمود. ولى بخوردن صبر زرد و آب ترب بطور روزانه ادامه مىداد. اندكاندك توان آن را يافت تا از منزل خود كه تا مطب اينجانب نزديك به يك كيلومتر و نيم فاصله بود پياده بيايد. پس از چند روز بطور كلى آمدوشدهاى خود را پياده انجام مىداد. تمام حالات يادشده از قبيل سرفه خشك، تنگى نفس، تپش قلب و غيره برطرف گرديد. پلك چشم بطور عادى باز و بسته مىشد. كجى صورت و تغيير سيماى او بگونهاى بهبود يافت كه تميزش مشكل مىنمود. فقط در موقع سوت زدن اندكى معلوم مىگشت.🙂🙂
پس از چهل روز فشار خون نيم درجه بيش از روز نخست بود. مقدار اوره خون ۴۲ سانتىگرم نشان داده مىشد. در آزمايش ادرار، در اثر استفاده از آب ترب، ديگر اكزالات دوشو و اوراتها وجود نداشتند.😃😃😃
بيمار چون عازم همدان بود سپردم آب ترب را تا مدتى بخورد و نيز همهروزه و يا اغلب روزها يك كپسول از صبر زرد و جوششيرين ميل نمايد. ضمنا متذكر شدم از خوردن گوشت، تخممرغ و حبوبات خوددارى كند.
براى اصلاح مزاج معجونى مركب از هليله سياه ۲ سير، پوست هليله كابلى يك سير، پوست هليله زرد ۲ سير، بليله يك سير، آمله مقشر يك سير و تخم گشنيز داده شد كه همه را كوبيده و شيره كشيده با عسل بدون موم بياميزند. بعد آن را در ظرف گلين در بستهاى نهاده و مدت چهل روز در ميان جو پنهان سازند. پس از آن روزانه مقدار دو مثقال از آن را ميل نمايد😊😊😊
✨✨✨✨✨
@shafayafteghan