عوارض غدد درونى😢😢😢😢😢😢
بیمار نوجوان ۱۶ ساله
معاینه 📿📿📿📿
اين نوجوان هيچ شعورى ندارد. راه نمىرود فقط مىنشيند. ادرار و مدفوع را ناآگاهانه رها مىسازد. غالبا يبس است. هيچ حرف نمىزند. تنها يك كلمه را اداء مىكند و آن بزبان كودكانه خود” بيجبيج” است كه بمعناى خوراكى مىباشد. اطرافيان اظهار داشتند تاكنون هر پزشك ايرانى يا خارجى كه به منطقه آب گرم آمده از اين بچه معاينه بعمل آورده و دستوراتى داده كه هيچيك مفيد واقع نگرديدهاند.
وارسى بسيار و كنجكاوى دقيقى در مورد او كردم چيزى از بيمارىاش نفهميدم. ولى متوجه شدم بيضههاى او فوقالعاده كوچك هستند. اين امر توجه مرا به عدم كفايت و نارسائى ترشحات غدد درونى معطوف داشت.🤔😳😳😳🤔🤔🤔🤔
ازاينرو سپردم☝️ روزانه مقدارى دنبلان را كباب كرده و به او بخورانند. و اين امر را بخصوص تأكيد كردم.
اولياى بيمار از اين دستور من شگفتزده شده و تصور كردند براى آسايش خيال آنان معالجه او را سرهمبندى كردهام. لذا وقعى بدان نگذاشتند.
ولى از آنجائىكه در آن روستا همهروزه گوسفندى ذبح مىكردند و دنبلانهايش را بعلت مكروه بودن به سگهاى ده مىدادند حاضر شدند محض آزمايش روزى يك عدد از آنها را طبق دستور كباب كرده و به هادى بخورانند.
پس از چند روز پيروى از اين برنامه غذائى آثار بهبودى در حالات و چهره او پديدار گشت. بدين جهت بر مقدار آن افزودند. پس از مدتى بيمار به راه افتاد و بناى حرف زدن را گذاشت بنحوى كه تا ماه سوم خودش روزها به قصابى ده مىرفت. ضمنا تمام دنبلانها هم
سهميه او شده بود!😄😄😄😄
در اثر استفاده مداوم از دنبلان رنگ و رخسارش بكلى تغيير يافت. قيافهاش عوض شد.☺️☺️☺️☺️☺️
بسرعت بر قد او افزوده گرديد. شكمش كوچك و طبعش نرم و عادى گشت.
بيمار تا شش ماه پيوسته همهروزه دنبلان خورد. پس از آن اين غذا دلش را زد و ديگر آن را ترك كرد. با وجود اين بدن او بناى نشو و نما را گذاشت.
همين نوجوان بعد از دو سال به تهران آمد و به سرپرستى برادرش مرحوم مهدى اديبى به مدرسه ترغيب رفت و تا كلاس چهارم دبستان را ادامه داد. پس از آن به خدمت نظام فرا خوانده شد كه مدت دو سال دوره آن را در تهران گذرانيد. طبق گفته بستگانش جهت امكان نامنويسى او در مدرسه” صغرسن” برايش گرفته بودند.
بههرحال، با معاينه مجددى كه از او كردم متوجه شدم قواى عقلىاش نمو زيادى نكرده است. سپردم باز هم رژيم دنبلان را ادامه دهد. ولى او از خوردن آن اكراه داشت. دستور دادم در صورت امكان” پلورى گلاندولر” به او بدهند. زيرا هنوز غدد درونى او بميزان كافى انجام وظيفه نمىكردند و نياز به كمك داشتند. با همه اينها، هادى كارهاى عادى و كشاورزى را بخوبى انجام مىداد و چندان نيازى به يارى و دستور ديگران نداشت.
اينجانب اثر دنبلان را در عوارض ناشى از نارسائى غدد داخلى و برخى اوقات بهتر از” اسپرمين” يافتهام. راز درمان (رساله اى در پزشكى سنتى و گياه درمانى)، ج۱، ص: ۲۶۸
@shafayafteghan