مرو (مرو)
مرو:: به فتح میم و سکون رای مهمله و واو اسم نبطی است و گویند فارسی و
نیز
به فارسی مرورشک نامند، به فارسی ورشک به معنی تخم است
و به یونانی مالثلوفن
و به عربی ریحان الشیوخ
از مطلق آن مراد نوع خوش بوی .
و شیخ الرییس از اهل هند نقل کرده که انواع آن چهار است و یک نوع آن خوشبو است و آن مرماحوز است و آن گرم تر و خشک تر و نوع دیگر کم خوشبو و آن را اشموسا گویند .
و آن گرم و خشک است و نوع سوم را مرو سفید نامند و آن معتدل است و در آن قوت قدرت محفره (آنچه قدرت کندن داشته باشد) است و من گمان میکنم که آن گاوزبان باشد.
و نوع چهارم را مروماهوس نامند و آن حار یابس و ملطف (لطیف کننده) است و نوعی را از آن میشبهار مینامند و آن سرداست و به قول واصف آن ماسرجویه است .
زیرا که در حاوی از آن نقل کرده و گفته که آن قسمی از مرو است .
و آن سرد در دوم است و در حواشی عراقیه نوشته که میشبهار در اصل همیشه بهار و لفظ فارسی است معنی آن دایم بهار و آن از اسمای حی العالم و کازرونی گویند که اگر اصل میشبهار همیشه بهار است و آن بارد در دوم است .
آن از اقسام مرو مرماهوس است که مرو سفید باشد و آن معتدل است و قول تمیمی مرو هفت نوع است چنانچه غافقی گفته و از آن بستانی و بری است .
و منافع آن ها یکی است و آن دو نوع است یکی را رنگ سفید و دیگری سیاه و برگ هر دو شبیه به برگ فراسیون
و در آن قبض .
بالجمله طبع آن به قول شیخ گرم و خشک در دوم است پس به حساب انواع آن مختلف میباشد چنانچه هر یک مور شد .
و جمیع انواع آن مفشی ریاح (ضد باد)است و لطیف ومحلل (حل کننده) نفخ و بلغم و مفتح(بازکننده)هر جا که باشد
و میشبهار نافع سردردهای گرم است و سایر اقسام مرو نافع سردرد های سرداست اما نوع خوشبو از آن مصدع (سردرد)است خصوصا چون بر شراب ببویند .
و چون به عصاره آن تحنک اطفال شیر خوار نمایند جهت درد های گوش نفع کند.
و چون آب برگ آن بنوشد خفقان (تپش قلب)عارض از سوءمزاج را نافع بود.
و آن را محلل بلغم از معده و نافع درد آن و مقوی معده و امعا(روده ها)است.
و اگر تخم یا عصاره و آب مطبوخ (پخته آن بنوشید نافع اوجاع (درد های)معده و جگر و مزیل رطوبت(کم کننده رطوبت) آنها.
و مصلح فساد آنها است و آن مزیل ریاح (از بین برنده باد)و اوجاع جوف(درد های شکم) مدر بول و عرق است .
و شرب عصاره برگ آن نافع سودا و خاصیت آن تطیب (خوشبویی) نفس و نشاط بدن.
مرو (مرو)
وبرانگیختن اعضای باطنی بر افعال آن است و نوشیدن آن انفع (نافع)اشیا جهت روح و روان است
و تخم آن را چون بریان نمایند و با تخم حماض بخورند رافع اسهال دموی قرحه (ریش)امعا (روده ها) و سحج (بیماری روده)است.
و ضماد آن منضج اورام صلبه(ورم های سخت)و دمامیل (ودمل ها)و جراحات
و گویند که تخم آن را چون با عسل بسایندبر ورها سخت نهند آن را نرم کند و نضج دهد.
و رازی تخم آن را گرم در دوم وتر در اول دانسته
و گیلانی نوشته که بهترین تخم آن فربه(چاق) است که رنگ آن مایل به سرخی باشد و طبع آن گرم و تر به اعتدال است و آن منضج و تقویت عضوی که آن را مقاسات (رنج)روح ضعیف کرده باشد.
و چون آن را بریان نمایند ذوسنطاریا و سحج(درون روده ها وبیماری روده)را نفع کند و قبض شکم نماید .
و از عادت ماست که چون حرارت و تشنگی باشد پس اکثر امتحان به اسبغول(بذرقطونا) یا تخم ریحان کرده میشود وگرنه با تخم مرو وتخم بارهنگ امتحان کرده میشود.
و کیفیت امتحان آن این است که بر این بزور (بذرها)گلاب گرم کرده اندازند و همچنان بنوشند پس اگر به سرعت خارج شد در مرتبه اول دفع بدانند که امعا خالی است.
و گرنه درهنگام تدبیر آن به حسب واجب نمایند(لازم است تدبیر شود) و شربت مستعمل از آن دو درم است .
و مضر طحال
مصلح آن گلنار
وبدل آن در انضاح بزرکتان.
وخاصیت تخم آن است که نوشیدنش قطع منی میکند..
و اندازه شربت آن سه درم است و چون با ادویه دیگر اضافه نمایند تا یک مثقال .